اوس پم پم بنا!!!
از اونجايي كه خيلي ها همچنان جوياي احوال پم پم خانوم هستن ، تصميم گرفتم شرح حالي از وضعيت اين چند وقت اخير پم پم خانوم بنويسم!

پم پم مشغول صحبت با دوست ياكريمش البته پس از شكار بقيه ياكريمها از پشت شيشه
پم پم هنوز پيش منه! توي تعطيلات كه ميخواستيم بريم مسافرت چند روزي مهمان دوست عزيزي شد كه خودش هم دوتا گربه داره.اونجا پم پم خانوم طبق معمول خودش رو صاحب همه اموال بچه هاي صاحبخانه دونسته و يكي دو روز اول اختلافات شديدي در گرفته بود ولي رفته رفته اوضاع بهتر شد!
اگه يادتون باشه يه عكس از پم پم گذاشته بودم كه بالاي كابينت بود،بله جاي مورد علاقه پم پم بالاي كابينته و تو روز چند ساعتي رو اونجا سپري ميكنه.گويا يكي از گربه هاي صاحبخانه هم همين عادت رو داشته و پم پم در كمال آرامش از لحظه اول جاي نيكوي بيچاره رو غصب كرده و به روي خودش هم نياورده كه آخه من اينجا مهمونم!!!
و اين قضيه دعواي نيكو و پم پم سر بالاي كابينت!!! تا روز آخر ادامه داشته و البته به علت خانومي و متانت نيكو خانوم كار به گيس و گيس كشي نرسيده و نيكو طفلي قهر كرده!
البته بعد از چند روز مثل اينكه پم پم كم كم با گربه كوچيكه(ببري) كه هم سن و سال خودش بوده دوست شده و بازي هم كردن.البته يك نكته هم هست اونجا پم پم يه خواستگار هم پيدا كرده كه به علت پاره اي مسائل تا قطعي نشدن موضوع اصلا نميتونم تعريف كنم!!!( اصرار نكنيد، نميتونم هنوز نه به داره نه به بار اسم دخترم رو سر زبونا بندازم كه:)))![]()
خلاصه سفر تموم شد و ما رفتيم پم پم خانوم رو به خونه برگردونديم و پم پم اونقدر دچار كمبود محبت شده بود كه دو شبانه روز كامل مجبور شديم نازش كنيم و اون خر خر كرد تا بالاخره كمبودها جبران شد و پم پم رضايت داد!!!
و اما شغل جديد پم پم خانوم.ايشون الان يه پا اوسا شده!!
ما كمي بنايي و تغييرات تو خونه داشتيم كه البته همچنان هم ادامه داره و پم پم خانوم از لحظه ورود مصالح و بناها بسيار مشعوف و شادمان شد!و به هيچ عنوان راضي به ترك صحنه و موندن تو يه اتاق ديگه نشد و پا به پاي اونا كار و تلاش كرد.فقط تصور كنيد قيافه اون بناي بخت برگشته رو كه مجبوره يه گربه رو از وسط ملات تيغه چيني بيرون بكشه تا بتونه آجر بعدي رو بگذاره!!



پم پم بعد از يك روز كاري سخت!!!


